سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شبهای رود باران

صفحه خانگی پارسی یار درباره

جمعه وجیب من

    نظر

صبح جمعه در کوه

خواهرم با من بود

همانروز در کوه تورا من دیدم 

وتمام دارایی ام کشمشی بود در جیبم

که تعارف کردم من به شما

و گرفتی از من زود خوردی همه را

و زمن دور شدی و رفتی

من ماندم و نگاهم به زمین

ردپاهای تورا.میدیدم.

که شدی از.من دور 

در افق ناپیدا

من بی کشمش ، تنها تنها...